" Pardon of love " درگذر عشق
اهل شكايت نيستم اما....


درگذر عشق

ما آمده ایم تاازدل خستگی هامان بگوییم و از دل شکستگی هامان

 این روزها که میگذرد احساس میکنم

یکی از جاده های پر پیچ و خم و ما آلود

زندگی مرا به سوی خود می خوتند

برای پیدا کردنش خود می خواند

برای پیدا کردنش همه جا را می گردم

از هر پنجره بازی به امید اینکه او را ببینم

سرک می کشم ولی نیست

روزها منتظر یک قاصدک تا خبری برایم بیاورد

ولی قاصدکها هم نشانی من را گم کرده اند

شبها آسمان را نگاه می کنم

تا شایدبتوانم نشونیشواز ستاره ها بگیرم

ولی ستاره ها هم یادشون رفته..

نیم نگاهی به زمین بندارن تا نگاه یه منتظر را ببینند

تنهایی رو بیشتر از همیشه احساس می کنم

خسته تر از و دلتنگ تر از همیشه

به دنبال پناهگاه امن و مطمئن خود می گردم

تا با رسیدن بهش آرامش بگیرم

ولی مثل اینکه مهربونی که اون بالاست

به تنهایی محکومم کرده

مهربون عالم اگه تو اینطور می خوای

باشه

من که حرفی ندارم

همه دلتنگیها و بی کسیها برای من

ولی ازت می خوام اونی که دوست ندارم

هیچ وقت غمشو نبینم

همیشه بخنده و شاد باشه

اونو تنها نذارو همیشه باهاش باش

فقط ای کاش بهم می گفتی تا کی چشمهای

منتظرم

باید به جاده ی زندگی باشه...؟؟؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:پنجره, سكوت, انتظار,ساعت 12:28 توسط محمدرضوي| |


Power By: LoxBlog.Com